اولین مسئلهای که بسیاری از افراد در آن اشتباه میکنند، تعریف گویندگی است. درک نادرست از تعریف آن هم باعث میشود تا معمولاً افراد در مورد زمینههای کاری گویندگی بهاشتباه بیفتند!
برای داشتن تعریف دقیقی از گویندگی با من علی حاجی پور از آکادمی گویندگان همراه شوید.
تعریف گویندگی
اگر بخواهم بهصورت کتابی گویندگی را تعریف کنم باید بگویم که: «هنر و فنی است که طی آن، گوینده با شناخت و درک کامل زبان مادری و ادبیات آن، زبان مکتوب را با استفادهی درست از اندامهای گفتاری، با لحن مناسب بهمنظور ایجاد ارتباط و انتقال مفاهیم با حفظ امانت به زبان ملفوظ تبدیل میکند.»
این از تعریف به زبان کتابهای دبیرستان که مطمئناً درکش سخت است! اما اگر بخواهم در سادهترین حالت ممکن گویندگی را تعریف کنم، باید بگویم زمانی که کاری از شما پخش میشود که صدای شما در آن باشد اما تصویرتان نباشد، شما کار گویندگی انجام دادهاید.
گوینده کیست؟
دیگر قصد ندارم با یک تعریف طولانی و عجیبوغریب گویندگی را برایتان تعریف کنم.
گوینده کسی است که پیام نوشتهشده را از طریق گفتار، به بهترین شکل ممکن به شنونده منتقل میکند.
حالا بیایید چند مفهوم را باهم بررسی کنیم تا مفهوم گویندگی را بهتر درک کنیم:
بررسی چند تعریف
در زبان انگلیسی برای توصیف کارهای گویندگی، بیشتر از سه واژه استفاده میکنند:
Voice Over, Voice Acting, Dubbing
خدا را شکر در ایران هر سهی این کارها را گویندگی مینامند! البته تلاش برخی از همکاران برای جا انداختن این مفاهیم تا حدودی مفید بوده اما کافی نبوده است. نگاهی به تعاریف آنها بیندازیم:
Voice Over یا گویندگی: طبق تعریف بالا زمانی که کاری از شما پخش میشود که صدای شما در آن باشد اما تصویرتان نباشد، شما کار گویندگی انجام دادهاید، مثل کتاب صوتی، تیزرهای تبلیغاتی و …
Voice Acting یا صدابازیگری: آن دسته از کارهای گویندگی هستند که اجرای آنها با بازیِ بیشتری همراه است (بازیگری با صدا) و معمولاً صدای شما را روی یک شخصیت استفاده میکنند مانند انیمیشن، بازی رایانهای و …
Dubbing یا دوبله، دوبلاژ یا دوبلوری: دوبله در لغت به معنای دوبارهکاری است، یعنی شما در فیلم، سریال، انیمیشن، بازی رایانهای و … روی شخصیتی که قبلاً صدایی داشته است، صحبت میکنید. خواه به زبان فارسی باشد خواه به زبانهای خارجی.
تفاوت صدابازیگری و دوبله
دوبله همان صدابازیگری ست که به شخصیت داخل فیلم و اعمال و حرکات او محدود شده است. شما باید بتوانید خود را در بهترین حالت به آن شخصیت نزدیک کنید و تبدیل به خودِ خود آن شخصیت بشوید!
اما صدابازیگری بیشتر زمانی اتفاق میافتد که شما قصد خلق یک شخصیت جدید را دارید و باید آن را از صفر به وجود بیاورید. دستتان در انجام بازیهای متفاوت باز است و اینجاست که نقش خلاقیت بسیار پررنگتر از دوبله میشود. این کار مثل دوبله نیست که شما شخصیتی داشته باشید و دقیقاً از روی حالات او اجرا کنید، بلکه باید با خلاقیت زیاد، وجوه شخصیتی نقشتان را در اجرایتان پیاده کنید.
در کل هر دودستهی این افراد، آموزشهای یکسانی میبینند منتها برای دوبله شما باید تواناییهایی را برای انطباق با شخصیتهای فیلم پیدا کنید، برای مثال نفس کشیدنهای هماهنگ با او، بازیهای خاصش، نوع لحن و بیان نقشتان و حتی هماهنگ گفتن با او (سینک گفتن)
صداپیشگی
در کل هرکسی که شغلش مرتبط با صدایش باشد و از طریق آن کسب درآمد کند را صداپیشه میگویند. این تعریف، مفهوم گستردهتری از موارد بالاست که حتی افرادی که در فرودگاه در بلندگو صحبت میکنند هم جزء این دسته قرار میگیرند.
پس آموزشها هم باید متفاوت باشند، نه؟
هرکدام از موارد بالا آموزشهای مختلفی دارند که شاید در ابتدا یکسان باشند اما هر چه جلوتر میرویم نوع آموزشها متفاوت میشود چون نیازهای شما به مهارتهای موردنیاز در هر زمینه متفاوت میشود.
با این اوصاف آیا شما واقعاً دنبال گویندگی هستید؟
در بعضی از مشاورههایم اشخاصی که مراجعه میکنند در ابتدا اظهار علاقهی شدیدی نسبت به گویندگی میکنند. بعد که کمی بیشتر صحبت میکنند، متوجه میشوم که آن را با رشتههای دیگری اشتباه گرفتهاند. برای مثال تعدادی از مراجعین که برای گوینده شدن پیش من آمدهاند، وقتی با زمینههای کاری گویندگی مواجه میشوند، تقریباًهمه را رد میکنند و میگویند: «من بیشتر میخواهم اجرای صحنه داشته باشم!» یعنی بهواسطهی مهمترین بخش اجرا یعنی صدا، اجرای صحنه را با گویندگی یکی میدانند.
هر گردی گردو نیست!
سه رشتهی زیر را در نظر بگیرید. نقاشی، مکانیکی خودرو و جراحی مغز و اعصاب. به نظر شما شباهت اینها در چیست؟
تنها شباهتی من که در بین این سه مورد میبینم، استفاده از دست در انجام کارهایشان است. پس آیا میتوانیم بگوییم این سه رشته مرتبط باهم هستند؟ مسلماً خیر!
چرا؟ مگر هر سه برای انجام کارشان از دست استفاده نمیکنند؟
دقیقاً همین مسئله هم در رابطهی با گویندگی و اجرا وجود دارد. درست است هر دو برای کارشان از صدا استفاده میکنند ولی تفاوتهای فاحشی دارند. برای مثال نقش زبان بدن در گویندگی بسیار پایینتر از نقش آن در اجراست. در گویندگی کسی شما را نمیبیند. در بهترین حالت، نقش بدن شما کمک به اجرای صوت شماست. اگر شما حین گویندگی دستهایتان را به نحو خاصی حرکت دهید، هیچ مسئلهای پیش نمیآید. درصورتیکه اگر همین کار را در اجرای صحنه انجام دهید، شاید یک فاجعهی بهتماممعنا رخ دهد.
یا مثلاً توانایی کنترل جمعیت دقیقاً به چه کار یک گوینده میآید؟
درست است گویندگی و اجرا به هم نزدیک هستند و شاید بسیاری از تمریناتی که دارند یکسان باشد، اما مسلماً تفاوتهای زیادی هم دارند. برخی از دوستان به کلاس گویندگی میروند تا بتوانند اجرای بهتری داشته باشند. این کار شاید مفید باشد اما مسلماً بعضی از آموزشهایی که دورههای گویندگی دارند را شاید یک مجری هیچگاه به کار نگیرد. برای مثال یک گوینده طبق سرفصلهای سازمان فنی و حرفهای برای رشتهی گویندگی، مجموعاً ۴۰ ساعت آموزش «توانایی خواندن شعر و نثر کلاسیک فارسی» را آموزش میبیند. واقعاً این بخش از آموزش روی صحنه، چقدر به درد یک مجری میخورد؟
برخی آموزشگاهها هم عنوان آموزششان «دوره گویندگی و اجرا» است؛ یعنی در این دوره کاری میکنند که شما هم گوینده شوید هم مجری، آنهم فقط در چند جلسه (جلالخالق!)
آیا واقعاً گویندگی را میخواهید؟
اگر برای نشستن پشت میکروفون دوبله دارید لحظهشماری میکنید، گویندگی در رادیو رؤیای کودکی شماست یا از اینکه صدایتان را از رسانههای مختلف بشنوید و کتاب صوتی بخوانید و … لذت میبرید، مسلماً گویندگی همان چیزی است که دنبالش هستید!
مطلبی که خواندید بخشی از کتاب «بزرگراه گویندگی» بود.
میخواهید گویندگی و دوبله را شروع کنید اما نمیدانید باید از کجا شروع کنید؟
با گویندگی و تمام زمینههای کاری آن آشنا شوید، بهترین مدرس و کلاس را انتخاب کنید، تمامی مهارتهای گویندگی را بشناسید یا با راههای کسب درآمد از گویندگی آشنا شوید!
درود فراوان بر آقای علی حاجی یکی از بهترین های دوبله و گویندگی.
خدا حفظتون کنه بزرگوار
خیلی از لطف شما متشکرم